جدول جو
جدول جو

معنی سره مرد - جستجوی لغت در جدول جو

سره مرد
نیکخواه خیر اندیش، کارساز کارگزار، زیرک هوشیار
تصویری از سره مرد
تصویر سره مرد
فرهنگ لغت هوشیار
سره مرد
مرد برگزیده، جوانمرد، کنایه از بی ریا
تصویری از سره مرد
تصویر سره مرد
فرهنگ فارسی عمید
سره مرد
((سَ رَ یا رِ مَ))
جوانمرد، نیکخواه، کارساز، برگزیده، دانا
تصویری از سره مرد
تصویر سره مرد
فرهنگ فارسی معین

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از ساده مرد
تصویر ساده مرد
احمق
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از سره کردن
تصویر سره کردن
انتقاد
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از ساده مرد
تصویر ساده مرد
سلیم پاکدل صافی ضمیر، ساده لوح ابله احمق
فرهنگ لغت هوشیار
جوانان بی موی خوبروی بی مویان و ساده رویان: بر دست ساقیان سیم ساق و شاهدان رشک خیرات حسان و خرد دلپذیر چون جان و خرد و چون بهشتیان جرد مرد مکحول همه شیرین و موزون... . توضیح ماخوذ ازحدیث (اهل الجنه (کلهم) حرد مرد
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیره مرد
تصویر پیره مرد
مرد پیر
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سره کردن
تصویر سره کردن
خوب کردن کاری را نیکوکردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سره سره
تصویر سره سره
نیک نیک خوب و از روی دقت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سکه مردی
تصویر سکه مردی
نشانه مردی: ریش
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سیه کرد
تصویر سیه کرد
آن که سیاه کند مسود، بد کار فاسق، ظالم ستمکار
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیره مرد
تصویر پیره مرد
پیرمرد، مرد پیر، مرد سال خورده
فرهنگ فارسی عمید
دارای فر خداوند فره شکوهمند: بسی خواندند آن زمان آفرین بدان فره مند آفتاب زمین (گشتاسب)
فرهنگ لغت هوشیار
دارای گره گره دار گره ناک: در حلقه رشته گره مند زندانی بند گشته بی بند. (نظامی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گرد مرد
تصویر گرد مرد
مردی میانه قامت نه دراز و نه کوتاه میانه بالا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از سره سره
تصویر سره سره
((سَ رَ یا رِ. ~.))
خوب و از روی دقت
فرهنگ فارسی معین
تصویری از فره مند
تصویر فره مند
((فَ رَّ. مَ))
دارای فر، شکوهمند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سره گر
تصویر سره گر
ناقد، صراف
فرهنگ لغت هوشیار